من جایی خودم را جا گذاشتم به روایت لباس دونی

نمایشگاهی كه تمامیتش انسان است بعلاوه تصاویر

نمایشگاهی كه تمامیتش انسان است بعلاوه تصاویر

به گزارش لباس دونی در نمایشگاه «من جایی خودم را جا گذاشتم» كلیه كارها با محوریت انسان به تصویر كشیده شده اند و در انتها یك روایت واحد را بیان می كنند؛ روایتی كه می خواهد انسان را در فضا و شرایط مختلف به تصویر بكشد و تفاوت ها را بیان كند.


به گزارش لباس دونی به نقل از ایسنا، نمایشگاه آثار شهرام كریمی - هنرمند نقاش - با عنوان «من جایی خودم را جا گذاشتم» از ۲۷ اردیبهشت ماه در گالری اعتماد برگزار شده و تا ۲۱ خرداد هم ادامه دارد.
در ادامه گزارش خبرنگار ایسنا از این نمایشگاه را می خوانید؛ كلیه اظهارات این متن با هنرمند چك شده است.
وارد فضای نمایشگاه می شویم. كسی حضور ندارد. تابلوها روی دیوارهای سفید گالری نصب شده اند. به تابلوها كه نگاه می نماییم متوجه رنگ های تندی كه در آنها به كار رفته می شویم. آثار نمایشگاه در دو طبقه از گالری به معرض نمایش گذاشته شده اند. در بدو امر اثری با پس زمینه آبی توجهمان را جلب می كند؛ در فضای آبی تابلو، گل هایی صورتی در یك گلدان به چشم می خورد و روی اثر متنی نوشته شده است. در این متن آمده: «عید دلتنگ نبوده ها می شوم كه هر سال هی بیشتر كم می شوند و من از در انتظار هر عید دل تنگ او كه نیست می شوم.»




كریمی درباره این اثر توضیح می دهد: «به مناسب عید نوروز بود كه مجله تندیس از من خواست تا یك اثر درباره طبیعت و بهار خلق كنم. من هم به مبحث از دست دادن آدم هایی كه دیگر نیستند، پرداختم. حال این انسان ها می توانند هنرمندان از دست رفته باشند یا هر كس دیگری. با عنایت به اینكه در همین چند ماه گذشته هنرمندانی را از دست دادیم.»
در آثار كریمی روابط انسانی، انسان در جایگاه و موقعیت های مختلف، عشق و … را به وضوح می بینیم. گاهی در كارها یك انسان را در حالت خواب یا مرگ می بینیم، گاهی او را در باغ و گاهی در یك روستا. در تعداد زیادی از كارهای او رنگ آمیزی های تند نشان از طبیعت دارند. چه بسا اینكه گل ها در بیشتر كارهای این نمایشگاه دیده می شوند. به قول خود كریمی وجود گل ها و شاخصه های طبیعت در كارهایش یك رابطه فرهنگی با شهری دارد كه از آن به ایران آمده است.




این نقاش اعتقاد دارد كه هر هنرمند یك استایل و شیوه بیان دارد. با عنایت به این نكته و آثار قبلی این هنرمند، بزرگ نمایی كردن در به تصویر كشیدن انسان ها و محوریت قرار دادن آنها از خصوصیت های بارز آثار اوست. در واقع آثار بگونه ای هستند كه انسان بزرگ تر از دیگر مؤلفه های هر تصویر كشیده شده است. همینطور حس گنگی و خیال انگیزی، در عین حال سادگی كه در كارها به چشم می خورد هم بخشی از امضای كاری این هنرمند است؛ البته با دیدن هر چه بیشتر كارها متوجه فضای شاعرانه موجود در آنها می شویم. چونكه آثار در عین اینكه دارای درهم پیچیدگی هایی است ولی دارای هارمونی و هماهنگی خاصی هم هستند. توازنی كه شاید در نگاه اول به چشم نخورد.




در برخی از كارها انسان هایی را می بینیم كه دراز كشیده اند و انسان های دیگر به اشكال مختلف در اطراف آنها قرار دارند؛ بعنوان نمونه در یكی از كارها فردی را می بینیم كه به صورت افقی در كار قرار داده شده و در كنار او هم گلی رشد كرده است.
كریمی اعتقاد دارد این تصویر می تواند رؤیا، خواب یا حتی مرگ باشد. او می گوید: «به هر حال اگر این تصویر نشانی از مرگ هم داشته باشد، در ارتباط با یك اتفاق غم انگیز نیست؛ چونكه درست در كنار او گلی رشد كرده و حضور حیات طبیعت به ما نشان داده می شود؛ البته بخشی از این كارها وابسته به موقعیت اجتماعی زمان ماست. با وجود اینكه این آثار زمان مشخصی ندارند ولی بی هویت هم نیستند.»




از طرفی نمی توان اظهار داشت كه هر كدام از آثار او به صورت تك تك داستان خاصی را بیان می كنند و قصد دارند لزوماً نكته خاصی را به مخاطب منتقل كنند. درواقع آثار او بیشتر دارای جنبه تصویری هستند.
در یكی دیگر از آثار او افرادی را می بینیم كه گویی در آب معلق شده، یكی از آنها خوابیده و در گوشه ای از تصویر هم سری را می بینیم روی آب قرار دارد. شاید برخی از افراد حاضر در این تصویر در حال غرق شدن باشند. ولی در نهایت توجیه منطقی برای این اثر یا دیگر كارهای این نمایشگاه وجود ندارد و باید به كلیت آثار بعنوان یك هنر تصویری نگاه كرد.




در ادامه به طبقه بالا می رویم و به بخش چیدمان نمایشگاه می رسیم.
این بخش را كه نگاه می نماییم در نگاه اول با یك اتاق خواب رو به رو می شویم كه البته از نظر هنرمند می تواند یك استودیوی هنری هم باشد. چند تابلو روی زمین گذاشته شده، در گوشه ای موكتی برای پیشگیری از پاشیدن رنگ روی دیوار گذاشته شده و آثار هنری در همه جهت این بخش دیده می شوند.
كریمی درباره این بخش می گوید: «چیدمان رابطه طبیعی زندگی است. هنر تنها در زندگی اتفاق نمی افتد. در این بخش عناصر زندگی مثل كفش، تخت خواب، قالیچه، صندلی و … را می بیند كه با انسان به صورت مستقیم در ارتباط هستند.»




در گوشه ای دیگر، تابلوهای كوچكی را می بینیم كه باز هم با محوریت انسان به تصویر كشیده شده اند ولی با این تفاوت كه این دفعه تكه هایی از كارت پستال، كاغذ و یا روزنامه در كارها دیده می شود. او می گوید اینها همه كلاژهایی (تكه چسبانی) هستند كه طراحی شده اند.




در انتها از او می خواهیم كه درباره عنوان نمایشگاه توضیح دهد، بیان می كند: «عنوان این نمایشگاه را از روی شعری كه در استیتمنت نمایشگاه هست، برداشته ام.»
در استیتمنت این نمایشگاه آمده: «جایی خودم را گم كردم، در تو كه دستانت سرد شد. و من آرام شب را در تو گذراندم. در خیالی كه دریا بود. تاریكی و ماه. و من تا انتظار و من تا طلوع گریستم، گریستم برای آنكه تو نبودی. و من خالی – راه گم می رفتم. می رفتم خالی. می رفتم در سنگ.»
شهرام كریمی متولد ۱۳۳۶ شیراز است و سال هاست كه بعنوان نقاش، طراح صحنه و فیلمساز در آلمان و آمریكا مشغول فعالیت است. كریمی موفق به دریافت جایزه راینزیك ۱۹۹۷ شد و در بی ینال استانبول ۲۰۰۳ شركت كرد و آثارش در موزه هنرهای معاصر پانسووا ۲۰۰۳ نمایش داده شد. وی در آرت بازل ۲۰۰۷ و آرت كلن ۲۰۰۸ هم حضور داشته است. كریمی بعنوان طراح صحنه در فستیوال های ونیز، لوكارنو و فستیوال فیلم مسكو حضور داشته و آثارش در كنار هنرمندانی مانند روی لیختن اشتاین در گالری گابیانو رم ۲۰۰۷ قرار گرفت.



1398/03/21
14:25:11
5.0 / 5
5025
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۳
لباس دونی