شیخ موسی نمادی از فرهنگ کهن مازندران

شیخ موسی نمادی از فرهنگ کهن مازندران

به گزارش لباس دونی، مازندران روستای «شیخ موسی» در مازندران از مناطق ییلاقی بابل و در قسمت بندپی شرقی این شهرستان است که باوجود ورود خوش نشینان و غیربومیان، همچنان رگه هایی از فرهنگ کهن و اصیل مازندران را در خود زنده نگه داشته است؛ آداب و رسومی که شاید برای نسل جدید، عجیب و دور از ذهن باشد.



روستای «شیخ موسی» از مناطق ییلاقی بخش بندپی شرقی شهرستان بابل در استان مازندران است و در فاصله ۷۰ کیلومتری از شهر بابل قرار دارد. برای رسیدن به شیخ موسی باید وارد جاده «فیروزجاه» شوید که یکی از زیباترین مسیرها در مسافرت به شمال کشور است.

مناظر خارق العاده آن، آسمان آبی، کوهستان ها و جنگل های سرسبز و صخره هایی که زیر آبی آسمان قد علم کرده اند، هر بیننده ای را مجذوب خود می کند. با پیمودن این مسیر رویایی به روستای خوش آب و هوا می رسید که در زیبایی بی نظیر است.

منطقه شیخ موسی با ساختار کوهستانی و جنگلی دارای روستایی با بافت قدیمی و سنتی است؛ از جاذبه های این منطقه کوهستانی میتوان به مقبره ای با گنبدی طلایی رنگ اشاره نمود که در بالاترین نقطه روستا قرار دارد و محل خاکسپاری امامزاده عبدالله (ع) و حاجی شیخ موسی بوده که نام روستا وامدار آن است.

از جاذبه های دیگر این منطقه، چشمه های آب معدنی با ۲ آبشار زیبا است که یکی بسیار بزرگ و زیر کوه شیخ موسی قرار گرفته و آب آن حاصل ذوب شدن برف ها و بارش باران است. از خصوصیت های منحصربفرد این آبشار میتوان به دیواره صخره ای آن اشاره نمود که گذر آب در خلال سالیان متمادی، آنرا به شکل زیبایی صیقل داده است. این آبشار حدودا ۱۸ متر ارتفاع دارد.



همچنین خانه های قدیمی که با گل و چوب ساخته شده و دیواره های سنگی موجود در بین جنگل و کوه از دیگر مناظر زیبای این منطقه به حساب می آید.

رسیدن به روستای ییلاقی شیخ موسی گرچه حضور در دنیای اعجاب انگیز با آب و هوای بی نظیر بود اما گویا منطقه به ۲ قسمت سنتی و مدرن تقسیم شده است؛ یکی با بافت قدیمی با مردمی خونگرم و دوست داشتنی و دیگری منطقه ای با ساختمان های مدرن و جمعیت غیربومی با زندگی امروزی که گویا رد و پایی از کوه خواری به دور از چشم متولیان امر هم در آن دیده می شود.

به دنبال جستجوی آداب و رسوم ناب مازندرانی در هفته مازندران به سراغ متولی بقعه شیخ موسی رفتیم. آقای حبیب برار متولی که خود متولی بارگاه شیخ موسی را از جانب اوقاف بر عهده دارد با چهره باز ما را پذیرفت و میزبانمان شد و با او راهی منزلشان شدیم؛ خانه ای ساده با ساکنانی مهربان که میهمان نوازی را از شیخ موسی آموختند.

پدر خانواده ریش سفید منطقه است، او به ما از مرام ایل و تبارش می گوید که از آنها به ارث برده است. حاج علی برارمتولی می گوید: نمی توانم یک روز بدون میهمان بمانم، هر روز منتظر دوستان و اقوام و زائرین شیخ موسی هستم که میهمان نوازی کنم اگر روزی میهمان نداشته باشم خودم به اقوام زنگ می زنم و از آنها دعوت می کنم.



وی ادامه می دهد: تا وقتی که زنده هستیم باید صله رحم بجا آوریم، انسان بدون میهمان زنده نیست، ما کوه نشین شیخ موسی ساده زیستی و عشق ورزیدن به همنوع را همانند شیخ موسی و پدران خود برگزیدیم و اسیر زندگی تجملاتی نشدیم.

حاج علی خاطرنشان کرد: غذای ما محصولات دامی خودمان و میوه های جنگلی و سبزی جات خدادادی منطقه است، دام و طیور را خود پرورش می دهیم و سلامتی را از این کوه ها به دست می آوریم.



وی خاطرنشان کرد: از زمان اجداد و پدران خود درب خانه را به روی میهمان گشودیم، گذشته از خانواده و آشنایان زائرین شیخ موسی را هم میهمان خود می دانیم و در حد توان خود میزبان میهمانان عبوری هستیم.

خانم هما متولی معروف به کربلایی هما، مادر خانواده مهربان و صمیمی و به دور از زرق وبرق امروزی ساده و مهربان گویای فرهنگ و هنر اصیل مازنی است؛ هنرهایی چون کار با «کرچال» و تولید پارچه های سنتی، قابله(ماما) و آشپز منطقه، در کنارش خانه داری و کمک در دامداری همچون خصوصیت های اوست.



او می گوید: هنر تولید پارچه های سنتی را از اجداد خود آموختم و هنوز هم جاجیم، لاوند، گلچ، سخت گلچ، لنگی گلچ، کیف، شال، شمد و غیره را می توانیم تولید نماییم.

هماخانم اضافه کرد: این منطقه از دیر باز با اعتقادات دینی و مذهبی عجین بوده و زنان و دختران منطقه عفت و حیا و مردان شجاعت و دلیری را با خود به نسل بعد منتقل می کنند.

وی افزود: زن و مرد این منطقه مشغول کارند و با نان حلال سر سفره می نشینند، اینجا زنان آبستن برای بدنیا آوردن فرزند خود جز خدا و کمک شیخ موسی یاری گری نداشتند و این مهم به عهده من بعنوان قابله منطقه بود.

این مادر خانواده اظهار نمود: بیشتر از ۱۰۰ کودک با دستان من به دنیا آمدند و تنها زمانیکه وضعیت مادر در مرحله بسیار بحرانی قرار می گرفت که احتیاج به پزشک بود، زائو را بر چوبی صاف می بستند و با اسب و قاطر به شهر می بردند.

این زن هنرمند مازنی می گوید: تا به یاد دارم آشپز امام حسین(ع) در ماه محرم و مراسم دعوت برای شیخ موسی بودم و هستم. همینطور خداوند به من توفیق داده که خادم شیخ موسی باشم و از زمانیکه به یاد دارم مردم برای حاجت روایی از من درخواست می کردند برای آنها در شیخ موسی دخیل ببندم که امکان نداشته شیخ موسی حاجت ما را روا نکند.

وی با اشاره به اینکه شغل ما دامداری است، می افزاید: تولید انواع محصولات طبیعی همچون کره، کشک، ماست، پنیر، سرشیر، پخت انواع نان از کماج، پتی و غیره هم به عهده من است.

وی از آداب و رسوم منطقه به ایسنا اظهار می کند: احترام به بزرگتر و پایبندی به اصول و رسم و رسوم سینه به سینه در اینجا رعایت می شود زمانیکه در ۱۹ سالگی ازدواج کردم هیچگاه همسرم را ندیده بودم آن چه بزرگترهای فامیل تصمیم می گرفتند پذیرفتنی بود.

وی ادامه می دهد: در گذشته ۷ شبانه روز عروسی می گرفتند و پس از عروسی هم یک روز خاص از تمام بستگان دعوت می کردند تا ناهار میهمان عروس باشند؛ اگر از سوی داماد هزینه ناهار تقبل می شد انعام جمع آوری شده برای داماد و در غیر این صورت به عروس تعلق می گرفت. همینطور حتما گاو، گوسفند یا ملکی را در سومین روز عروسی به نام عروس می زدند.



وی ضمن اشاره به این که عروس در کنار پدر و مادر داماد زندگی می کرد و احترام متقابل حاکم بود، می گوید: در دل این کوه با ۹ فرزند زندگی کردن آن هم در حالی که باید مسافت طولانی را برای تهیه آب تا چشمه می رفتیم کار آسانی نبود اما انس و الفت و احترام و صداقت و آرامش بر هر سختی غلبه می کرد.

هماخانم ضمن اشاره به طبخ غذاهای سنتی منطقه هم اضافه می کند: پتی نون، از غذاهای سنتی ماست که از برنج آبکش شده با شکر و زردچوبه درست می شود، این ترکیب را روی سنگی که(توئه) نام دارد و زیرآن آتشی از چوب است درست می کردند. کماج نون هم از شیر، شکر و تخم مرغ درست شده و از غذاهای معروف بومی ماست.

وی تصریح می کند: یکی از غذاهای بسیار معروف بومی اینجا که طرفداران زیادی بین مسافران داشته و زبانزد عام و خاص است، آش دوغ است که از سبزی های معطر کوهی شامل اوتره، سیر کوهی، جیزا، هلم، شوآل و غیره با دوغ محلی درست می شود.

خدیجه متولی هم از دیگر مادران این منطقه به ایسنا می گوید: سیب، گلابی، خرمالو جنگلی، کینس ازمیوه های بومی منطقه است، همینطور این منطقه سرشار از سبزی کوهی، گل گاوزبان، آویشن، شوال، جرک سری و برف لیم، زرد مرقک هم از گیاهان کوهی بوده که در فصل بهار رشد می کند.



خدیجه خانم، قارچ را از دیگر غذاهای بومی برشمرد و خاطرنشان کرد: در این منطقه و ۲ فصل بهار و پاییز قارچ های خوراکی می روید که به شکل کباب یا خورشتی استفاده می شود.

وی می افزاید: امروزه خانوارهای این منطقه از آب لوله کشی چشمه استفاده می نمایند اما در گذشته ما آب مورد نیاز را با ظرف های مسی ۲۰ کیلیویی با طی مسافت زیادی از منشا چشمه ها تهیه کرده و به سختی به خانه می آوردیم که گاهی باید چندین بار این مسافت را طی می کردیم.

حبیب متولی از دیگر ساکنان روستا هم در گفتگو با ایسنا اظهار می کند: مهم ترین اصل در منطقه ما احترم به والدین است، حفظ این اصالت هم امروزه به فرزندان خود انتقال دادیم و اینجا چیزی به اسم بی احترامی به والدین و نزدیکان حتی همسایه و آشنا نداریم.

متولی ادامه می دهد: در این روستا اگر فردی بیمار شود همه زنان و مردان مثل یک خانواده واحد از او تیمارداری می کنند تا بهبود یابد تا وقتی که بیمار است تمام کارهای زندگی او را دست جمعی انجام می دهیم تا نگران نباشد.

وی ضمن اشاره به چالش های زندگی کنونی و انتقاد از سپردن والدین به خانه سالمندان، خاطرنشان می کند: اینجا والدین پادشاه خانواده هستند و فرزندان به آنها خدمت می کنند و اختیار زندگی در دستان آن هاست، فرزندان عاشقانه به والدین عشق می ورزند و رضایت والدین اصل نخست زندگی است.

این مرد روستایی با تکیه بر این که اینجا همه مردم یک تن واحد هستند، می گوید: در گذشته اگر کسی به اماکن زیارتی مثل خانه خدا، کربلا یا مشهد می رفت مردم منطقه با آماده کردن غذا مسافر را همراهی و طی همراهی با وی در مکان مشخصی از مسیر، در کنار هم صرف می کردند؛ زمان برگشت هم با چاوشی خوانی و غذایی که هر کدام آماده می کردند به استقبال زائر رفته و پس از صرف غذا او را به روستا برمی گرداندند که امروزه با وجود ماشین این سنت به شکل دیگری صورت می گیرد.



وی یادآور می شود: ماه محرم مردم گاو و گوسفند و مرغ و خروس ذبح می کنند و ۱۲ شب محرم و هفتم آقا امام حسین در بارگاه شیخ موسی به سوگواری می پردازند.

محمد متولی دیگر اهالی آگاه این روستا به ایسنا در رابطه با شخصیت شیخ موسی، می گوید: وی از عرفای زمان خود بود و در دل این کوه ها با مادرش زندگی می کرد؛ این طور که از پدران ما روایت شده است، زمانی یکی از پادشاهان وقت با لشکریانش از این منطقه عبور می کرد که به این عارف برخورد و از او خواست در صورت امکان مهمانش باشند، شیخ موسی هم او را با چهره باز پذیرفت و به شکل معجزه آسایی با یک دیگ غذا، او و لشکریانش را میزبانی کرد.

وی می افزاید: پادشاه که متوجه سخاوت و کار خارق العاده او شد، ۲۰۰۰ هکتار زمین منطقه، بخشی از زمینهای فیروزجاه و قسمتی از لواسان و لزور تهران را به نام او زد؛ شیخ موسی هم این زمین ها را در اختیار دامداران و مردم مستضعف منطقه قرار داد تا در آن کار کشاورزی و گله داری انجام دهند و تنها حق استفاده موقت تا وقتی که مستقل شوند را دارند، با این اقدام همه مردم محروم بهره مند می شوند و گفته بود کسی حق خرید و فروش این املاک را ندارد.



متولی تصریح می کند: عشق و علاقه وافر مردم منطقه به شیخ موسی هم از اینجا نشأت گرفته و آن چه دارند را مدیون نگاه انسان دوستانه وی می دانند و در این خصوص هم پس از فوت شیخ موسی بارگاه بزرگی برایش در منطقه تاسیس کردند که محل زیارت عام و خاص شد و تولیت آنرا هم ادواری یکی از بزرگان محل بر عهده گرفت.

وی از حضور زائرین بسیار برای گرفتن حاجت و عرض ارادت از اقصی نقاط کشور به منطقه و تقدیم نزورات فراوان یاد کرد و می گوید: در گذشته کسی که متولی می شد این نزورات را جمع آوری و خرج زائرین وی می کرد؛ بعنوان نمونه درِ خانه متولی همواره به روی مسافران هر چند روز که می ماندند باز بود و مکان و غذای آنها را فراهم می کرد.

این روستایی یادآور می شود: متاسفانه امروزه این تولیت از بزرگان منطقه سلب شد و اوقاف متولی این مکان متبرکه شد و از آنجاکه اقتصاد مردم جوابگوی پذیرش میهمانان را ندارد، مسافران شیخ موسی باید بدون پذیرایی و با خستگی از این مسیر طولانی برگردند.

وی ادامه می دهد: یکی از اشکالات دیگر، فروش زمینهای وقفی در این منطقه است که بدون توجه به نیات واقف یعنی شیخ موسی، همانند گوشت قربانی به قطعات مختلف تقسیم و به نام اجاره ۹۰ ساله به خوش نشینان فروخته می شود، چیزی که هیچگاه در وقف نامه شیخ موسی عنوان نشده است.

متولی خاطرنشان می کند: شیخ موسی هرکه بود و هر اعتقاد و مذهبی داشت، عاشق مردم بوده و امروز مردم عاشق او هستند؛ کاری که شیخ موسی کرد همانند کاری بود که مرحوم نوشیروانی در بابل کرد و یا عزتی که سردار سلیمانی در قلب ها دارد؛ این نشان داده است که مردم عشق را می شناسند و قدردان او هستند حال چه در لباس ایجاد امنیت، چه گسترش علم و چه بهبود اقتصاد مردم باشد.

به گزارش لباس دونی به نقل از ایسنا، در گذشته مردم بومی منطقه سواد خواندن و نوشتن حتی سواد قرآنی هم نداشتند، تا این که در سال ۱۳۶۲ اولین مدرسه با ۳۰ دانش آموز در منطقه دایر شد اما نبود امکانات آموزشی سبب تعطیلی این مدرسه شد و هم اکنون تنها یک دانش آموز کلاس ششم دارد.

متولی می گوید: اینجا فقط یک سرباز معلم داریم که هفته ای ۳ بار برای تدریس تنها یک دانش آموز که فرزند بهورز منطقه است و ناچار به ماندن است می آید و مردم به ناچار به جهت اینکه فرزندانشان به مدرسه بروند مجبورند تا به شهر های اطراف کوچ کنند.

وی از آداب و رسوم روز ۲۶ عیدماه در این منطقه اشاره می کند و می افزاید: در گذشته روز ۲۷ طبری یا ۲۵ عیدماه روی کوه های مشرف به شیخ موسی آتش روشن می کردند تا ورود ۲۶ عیدماه را خبر دهند (سنت آتش روشن کردن هم از زمان قدیم دوره زرتشتی ها مرسوم بوده است)، با این آتش بهم خبر می دادند تا روز ۲۶ عیدماه در شیخ موسی و امامزاده حسن جمع شوند. همینطور رسم بود چوب دازه یا گون را آتش زده و سوار اسب شده و در محل می گرداندند تا ورود ۲۶ عیدماه را خبر دهند.

متولی ادامه می دهد: روز ۲۶ عیدماه همه جمع می شدند و کُشتی می گرفتند، در قدیم کشتی لوچو به این صورت بود که همه دور میدان به شکل دایره می نشستند و از کشتی گیر می خواستند برای کشتی به وسط میدان بیاید اما حالا به شکل باشگاهی شده است.

متولی در این خصوص آداب تیرماه سیزده شو که از رسوم کهن مازندرانی است، می گوید: بزرگ خانوار ۵۰ گردو در شب سیزده شو به نیت همه اعضای خانواده چه حاضر و چه غایب جدا کرده و به اسم هرکسی می شکستند اگر داخل گردو سالم بود می گفتند خوش یمن است. غذاهای این شب هم بشت زیک، ازگل، خرمالوی جنگلی (دشو که شیره خرمالو)، گردو، گرماست و شام هم معمولاً خروس محلی می کشتند و طبخ می کردند.





منبع:

1403/08/21
09:17:59
5.0 / 5
203
تگهای خبر: آرامش , آموزش , خرید , زیبایی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۹ بعلاوه ۳
لباس دونی