مرمت بناهای تاریخی زیر تیغ بی تدبیری، ۷
مرمتگر باید عاشق باشد نه کاسب و جاهل!
به گزارش لباس دونی، یک مرمتگر از انحراف های ساختاری در روند مرمت آثار تاریخی ایران گفت؛ از واگذاری پروژه ها به افراد غیرمتخصص تا کمرنگ شدن نقش مرمتگر بعنوان «حافظِ» بنا و تصریح کرد که مرمت نه تنها یک کار فنی، بلکه یک نگرش میان رشته ای است که باید بر پایه شناخت عمیق و احترام به هویت بنا شکل بگیرد و نه بر اساس سرعت، رانت یا نگاه پیمانکاری.
عباس تشکری، معمار و مرمتگر آثار و بناهای تاریخی و استاد دانشگاه، در ادامهی گفت وگوهای ایسنا با موضوع بررسی وضعیت نگهداری و مرمت آثار تاریخی در ایران، در این زمینه اظهار داشت: قبل از آنکه وارد بحث اصلی شویم، به نظرم بد نیست تعریفی از مفهوم «مرمت» ارائه دهیم؛ چونکه خیلی از افراد نگاه مرمتی را با بازسازی یا نوسازی اشتباه می گیرند. این در حالیست که مرمت، گستره ای از اقدامات مداخله ای در بناهای تاریخی را دربرمی گیرد که بسته به نوع و میزان مداخله، می تواند با عناوین مختلفی شناخته شود. به عنوان مثال، کم ترین میزان مداخله در یک اثر، حفاظت نام دارد و بیشترین آن، بازسازی تلقی می شود.
او با اشاره دلیلهای افت کیفیت مرمت در سالیان اخیر، اظهار داشت: متاسفانه در سالیان اخیر دلیلهای مختلفی سبب شده است تا روند ایجاد مرمت اصولی، رنگ ببازد. یکی از مهم ترین این دلیلهای، که اخیراً نیز مورد توجه رسانه ها قرار گرفته، ورود افراد غیر متخصص به حوزه مرمت است. همانطور که دکتر رازانی نیز مطرح نمودند، اینروزها حتی به پزشک هم عنوان «مرمتگر» داده می شود، در صورتیکه این عرصه باید در اختیار متخصصان آن باشد. مرمت، جایی برای مصلحت اندیشی ندارد. در حقیقت، مصلحت اندیشی نه فقط در عرصه مرمت جایز نیست، بلکه صدمه ای جدی به میراث نسل های آینده محسوب می شود؛ چونکه خیلی از مرمت های غیر اصولی منجر به تغییر سناریوی زیست، گونه شناسی و سبک شناسی معماری بنا می شوند. این موضوع، فارغ از نوع کاربری بناست، چه آموزشی باشد، چه مسکونی، بهداشتی، خدماتی یا مذهبی. چنین دخالت هایی در مرمت، می تواند صدمه ای جدی و جبران ناپذیر به ساختار اصیل اثر وارد کند. به قول دکتر عباسی در یزد، گاهی مرمت نکردن بهتر از مرمت ناصحیح است.
تشکری اضافه کرد: در بحث حفاظت، باید به دو نوع حفاظت توجه داشت، یکی حفاظت فیزیکی که وظیفه آن بر عهده یگان حفاظت میراث است و دیگری حفاظت تخصصی و فنی که در عرصه مرمت جای می گیرد. حال اگر انتخاب مرمتگران علمی، آگاهانه و دقیق صورت گیرد و پروژه ها و خدمات در چارچوبی تعریف شده و شفاف صورت گیرد، بی شک خروجی مرمت نیز با کیفیت تر خواهد بود. من همیشه به دانشجویانم می گویم که باید نسبت به بناهای تاریخی و داده های فرهنگی نیاکان خود، حافظ باشند. این «حافظ بودن» دو معنا دارد؛ هم از ریشه «حفاظت» می آید و هم از ریشه «شاعرانگی». در اینجا، «حافظ بودن» یعنی پاسداری از آثار تاریخی از یک سو، و درک زیبایی شناسانه آنها از طرف دیگر. هر دو وجه در کنار یکدیگر معنا پیدا می کنند. باید با شور و شوق، با ذوق و درک عمیق از زیبایی ها، به تک تک بناهای تاریخی نگاه نماییم و بفهمیم که چرا آنها شایسته حفاظت اند.
این مرمتگر افزود: اگر تمام این الگوها و ساختارها به درستی تعریف شده باشند و مرمتگری انتخاب گردد که هم متخصص باشد و هم شاعر، بی شک مسیر درستی در پیش گرفته ایم. مرمت، یک امر تخصصی است و نمی توان آنرا به دست افراد غیرمتخصص یا سودجو سپرد. مرمتگر باید قبل از هر چیز، عاشق باشد و شاعر، نه کاسب و جاهل! این نگاه را باید در عرصه مرمت نیز داشته باشیم؛ چونکه ورود نگاه پیمانکاری به حوزه مرمت، کلیدواژه ها و مفاهیم اصلی را کمرنگ کرده است. تا قبل از این، مرمتگر در قلب پروژه ها قرار داشت، اما با ورود سازمان مدیریت، واگذاری گریدها و صدور صلاحیت ها، نگاه پیمانکاری جایگزین نگاه تخصصی شد و در نتیجه، مفاهیم اصیل و اصولی، به حاشیه رانده شدند. ما باید حافظ باشیم، حافظ آثار تاریخی، حافظ میراث مان، حافظ هویت مان. همانطور که ملک الشعرای بهار می گوید «از خود و از خانه حفاظت نکند/ نبود حافظ او، نیست خدای اکبر» این بیت نشان میدهد که «حافظ بودن» همیشه و در همه اعصار، ارزشی والا داشته است. ما باید نسبت به منابع طبیعی، محیط زیست، معماری، داده های تاریخی و فرهنگی، و هر آن چه هویت ما را شکل می دهد، حافظ باشیم، هم در معنای فیزیکی، و هم در معنای عمیق و شاعرانه اش.
تشکری یکی از مسائلی را که حوزه مرمت آثار تاریخی تحت تأثیر قرار داده است، مسئله انتخاب های ناصحیح و نحوه ی واگذاری پروژه ها دانست و اظهار داشت: این مساله بر کیفیت مرمت های اصولی و حرفه ای تأثیر جدی می گذارد، بویژه باتوجه به ساختار زمانی که حوزه میراث فرهنگی دارد؛ یعنی سال مالی که تا پایان تیرماه فرصت دارد پروژه های خودرا به پایان برساند. در همین جهت، شرح خدماتی تعریف می شود و برمبنای آنها، پیمانکاران انتخاب می شوند تا کار را پیش ببرند. این در حالی ست که در بسیاری موارد، زمان بسیار محدودی برای اجرای پروژه ها درنظر گرفته می شود، زمان هایی که دقیقاً با اوج گرمای تابستان در مناطق مرکزی ایران، مثل یزد، هم زمان است. بطورمثال یکی از اشکالات جدی در چنین شرایطی، مسئله عمل آوری مصالح سنتی مثل کاه گِل است. خود عمل آوری کاه گِل، چه به لحاظ زمانی و چه اقلیمی، تعریف مشخصی دارد. کاه گِل در گرمای شدید به سرعت خشک می شود، ترک برمی دارد و عمر مفید آن به شدت کاهش پیدا می کند. در گذشته، تجربه تاریخی به ما می اظهار داشت که مهر و آبان، فصل مناسب مرمت با کاهگل است. ولی حال به سبب الزامات زمانی و واگذاری های نامناسب، مجبور می شویم در گرمای بالای ۵۰ درجه یزد، روی بام کاه گِل نماییم. این در نهایت به یک مرمت غیر اصولی منجر می شود که هم در کیفیت و هم در ماندگاری، پایین تر از حد انتظار است.
این معمار اشاره کرد: ما باید تفاوت محل ها و زمان ها را در مرمت لحاظ نماییم. نوع مواجهه مرمتگر با یک بنای منفرد در دل کویر با مسجدی که در دل بافت تاریخی قرار دارد، باید متفاوت باشد. هر کدام از این بناها، به نگاهی خاص نیاز دارد. بطورمثال در فهرج یزد، بنایی را بررسی می کردیم که به سبب موقعیت خاص و منفرد بودنش بر روی بلندی، بیشتر در معرض لطمه بود. یا در مورد بناهایی مثل کاروانسراها، به سبب استفاده از آنها به عنوان آغل یا لطمه هایی که از حضور احشام و شرایط زیست محیطی وارد می شد، نوع لطمه ها متفاوت بود. بدین سبب نمی توان با یک نسخه واحد به سراغ همه بناها رفت. مرمت باید مبتنی بر شناخت دقیق از مکان و زمان باشد.
تشکری اضافه کرد: از طرف دیگر، مسئله ای که مغفول مانده، نقش تجربه زیسته در سناریوهای مرمتی است. نمی شود فقط به اصول مهندسی و تکنیکی بسنده کرد. آشنایی با اصول خشت زنی و طاق زنی لازم است اما مهم تر از آن، شناخت رویکرد مرمتی در بستر تاریخی و اجتماعی بناست؛ یعنی هر مرمتی باید متناسب با کاربری، تاریخچه و هویت آن فضا تعریف شود تا حس و حال اصیل آن باردیگر احیا شود. متاسفانه، در خیلی از موارد، این شناخت وجود ندارد. برای همین است که لایه های تاریخی به آسانی حذف می شوند. یکی از نمودهای این بی ملاحظگی، تغییر کاربری های بی ضابطه است. بطورمثال تبدیل یک خانه تاریخی به هتل یا ساخت یک سوله مذهبی در دل بافت تاریخی، خط آسمان شهر را از بین می برد و منظر شهری را مخدوش می کند. ما باید ارزش گذاری فضایی داشته باشیم. نظام و ساختار زندگی در بنا نباید به هم بخورد. مرمت باید به شکلی باشد که شواهد تاریخی قابل شهود و بازشناسی باشند. اگر تغییر کاربری هم به انجام می رسد، باید به شکلی باشد که قابلیت بازگشت داشته باشد و به اصالت بنا آسیبی وارد نکند.
او اشاره کرد: در بعضی موارد، استفاده از سازه های الحاقی ناگزیر است اما باید موقتی، سبک و بدون اتصال به بنای اصلی باشد. این نوع اقدامات، جنبه حفاظتی دارند و قابل توجیهند، به شرط آنکه به اصالت بنا لطمه نزنند. همه این موارد، در کنار استفاده از تجارب تاریخی و جوامع محلی می تواند به ارتقاء کیفیت مرمت کمک نماید. بطورمثال وقتی یک استاد با تجربه محلی درباره ی گذشته یک طاق یا نحوه ی ساخت یک عنصر معماری توضیح می دهد، ارزش آن از هر نقشه و گزارش فنی بیشتر است. بارها دیده ام که مرمتگران بدون شناخت از اقلیم و بافت تاریخی منطقه پروژه هایی را اجرا کرده اند که نه با ساختار منطقه هماهنگ بوده است و نه با روح مکان. مرمتگری که از تبریز می آید نباید همان روش مرمت در تبریز را در یزد پیاده کند. شناخت اقلیم، فرهنگ و حتی مصالح بومی منطقه مهم است. باید جامعه محلی را وارد پروسه مرمت کرد تا هم حس تعلق ایجاد شود و هم مشارکت واقعی شکل بگیرد، مثل گذشته که مردم خودشان برای صیانت از محله و بناهای تاریخی شان پیش قدم بودند.
این مرمتگر با اعتقاد بر وجود «مافیای مرمت»، به حضور برخی کارشناسان در بدنه میراث فرهنگی که همزمان تیم هایی دارند که پروژه ها را می گیرند و اجرا می کنند، اشاره نمود و اضافه کرد: این در حالیست که فارغ التحصیلان متخصص مرمت بیکار مانده اند یا در عرصه های غیرمرتبط فعالیت می نمایند. این رانت و انحصار، سبب شده است پروژه ها فقط بین یک حلقه خاص بچرخد، بدون آنکه کیفیت، تخصص یا اصالت در اولویت باشد.
او اضافه کرد: اگر بخواهیم یک تحلیل دقیق از این وضعیت ارائه دهیم، به داده های میدانی و مستند نیاز داریم. بطورمثال باید بررسی شود که فلان شخص، که زمانی معاون میراث فرهنگی در یزد بوده، حال چگونه ۱۲ پروژه فعال در دست دارد، در صورتیکه گروههای مرمت مستقل تنها یکی دو پروژه دارند. این مسئله ساختاری است و باید از مسیرهایی مانند سازمان مدیریت و برنامه ریزی، ضابطه مند شود. بطورمثال قبل از واگذاری، آزمون ها و ارزیابی های تخصصی صورت گیرد تا هر فردی فقط با یک مدرک یا ارتباط وارد حوزه مرمت نشود.
این استاد دانشگاه با این تأکید که مرمت یک حوزه میان رشته ای است، اظهار داشت: فردی که وارد این عرصه می شود باید هم به مهندسی و هم به انسان شناسی، ادبیات، جامعه شناسی، تاریخ، معماری و هنر اشراف داشته باشد. کسی که بدون این آگاهی ها پا به این عرصه می گذارد، نه فقط به بنای تاریخی کمکی نمی کند، بلکه به آن لطمه هم می زند. بنابراین، ما به یک نظام مندی جدی و بازبینی اساسی در روش واگذاری ها و نظارت بر پروژه های مرمتی نیاز داریم. یکی از نکاتی که باید در موضوع مرمت به آن توجه گردد، تفاوت اساسی میان حوزه های معماری و مرمت است. مرمت یک کار میان رشته ای است که متخصص آن باید به دانش هایی همچون معماری، تاریخ، انسان شناسی، جامعه شناسی، هنر و حتی ادبیات اشراف داشته باشد. مرمتگر باید به آن نقطه ای از درک برسد که بتواند گذشته و هویت یک فضا را بفهمد، تا بداند چطور با آن تعامل کند. نمی توان فقط با نگاه فنی یا مهندسی به سراغ یک بنای تاریخی رفت. در چنین حالتی، بااینکه شاید ظاهر بنا حفظ شود، اما روح و هویت آن از بین می رود.
او اضافه کرد: متاسفانه امروز مرمتگران زیادی داریم که فقط ظاهر قضیه را می بینند. کسی که فقط به سبب تسلط بر اتوکد و نرم افزار، یا توانایی در تهیه نقشه و مستندسازی وارد حوزه مرمت می شود، در حقیقت با مرمت به مفهوم اصیل آن بیگانه است. مرمت، فقط یک کار فنی نیست، بلکه نوعی نگاه و اندیشه است. وقتی می گوییم «احیای یک بنا»، یعنی بازگرداندن جان و هویت به فضایی که زمانی زندگی در آن جاری بوده است. این کار فقط با شناخت دقیق و عمیق از تاریخ، کاربری، ساختار اجتماعی و فرهنگی آن بنا امکان دارد. به این علت است که مرمتگر باید قبل از هر چیز یک مشاهده گر دقیق و تحلیل گر باشد. باید بتواند از شواهد عینی و مستندات، داستان آن فضا را بخواند. وقتی وارد یک خانه تاریخی می شویم، باید بفهمیم در این خانه چگونه زندگی می کردند، مناسبات انسانی در آن چگونه بوده است، مسیر حرکت، نشستن، تعامل و حتی خلوت گزینی در آن چطور تعریف می شد. این ها فقط بوسیله نقشه و عکس و پلان به دست نمی آید، بلکه نیازمند یک شناخت زیسته و تاریخی است.
تشکری با اعلان اینکه یکی از آفات جدی در مرمت، حضور افرادی است که بدون درنوردیدن مسیر حرفه ای و بدون درک عمیق از مبانی مرمت، فقط با گرفتن گواهینامه یا شرکت در دوره های کوتاه مدت، پروژه های مرمتی را در دست می گیرند، اظهار داشت: متاسفانه این افراد گاهی تنها با تأکید بر روابط شخصی یا رانت های اداری وارد عرصه می شوند و چون نگاه تخصصی ندارند، لطمه های جبران ناپذیری به بناها وارد می کنند. امروز شاهد مرمت هایی هستیم که در آنها لایه های تاریخی پاک شده، مصالح ناهماهنگ به کار رفته و یا اجزایی اضافه شده است که هیچ نسبتی با هویت و ساختار بنا ندارند.
او تصریح کرد: اگر بخواهیم مسیر مرمت را اصلاح نماییم باید در درجه اول آموزش را جدی بگیریم. تربیت مرمتگر، زمان بر و نیازمند تجربه میدانی است. نمی شود کسی را در یک کارگاه چند ماهه آموزش داد و بعد او را در دل یک بنای تاریخی رها کرد. مرمت مثل طبابت است، همانطور که نمی توان یک پزشک را بدون تجربه بالینی بر بالین بیمار فرستاد، نمی توان مرمتگری را بدون شناخت میدانی و تجربه در کارگاه به بنای تاریخی سپرد. بنای تاریخی، به همان اندازه که حساس و شکننده است، نیازمند یک مداخله آگاهانه، لطیف و همراه با احترام است.
این مرمتگر یکی دیگر از الزامات در عرصه مرمت اصولی را ایجاد ساختارهای نظارتی کارآمد است، مطرح کرد و اظهار داشت: نمی توان پروژه ها را فقط بواسطه رزومه یا مدرک تحصیلی واگذار کرد. باید فرآیندهای نظارت دقیق، ارزیابی های علمی و بررسی های میدانی در تمام مراحل کار وجود داشته باشد. خیلی از مرمت هایی که امروزه با عنوان «اصولی» به انجام می رسد، فاقد پشتوانه مطالعاتی اند. گاه حتی مطالعات مرمتی قبل از اجرای پروژه ها صورت نمی گیرد و تنها با استناد به تجربه یا برداشت شخصی، طرح مرمت اجرا می شود. این تکنیک، نه فقط علمی نیست، بلکه می تواند لطمه های جبران ناپذیری به هویت و اصالت بنا وارد کند.
او اشاره کرد: ما نیازمند بازبینی جدی در تعریف مرمت، شیوه آموزش و پروسه واگذاری پروژه ها هستیم. مرمت، تنها حفاظت فیزیکی از بنا نیست، بلکه حفظ حافظه تاریخی، بازخوانی داستانهای فرهنگی و اجتماعی و احترام به زیست گذشته است. این کار فقط از عهده مرمتگری برمی آید که هم دل در گرو تاریخ دارد و هم عقل در راه دانش. تخصص در مرمت، امری فراتر از فقط توانایی در اجرای کارهای فنی ست. به نظر من، در عرصه مرمت، هر استادکاری که فقط توانایی دیوارچینی داشته باشد، الزاماً استادکار خوبی محسوب نمی گردد. اما در مقابل، استاد کارهایی داریم که با وجود سن بالا، هنوز هم با همان دقت و عشق سابق کار می کنند. بطورمثال استاد قنبر جیشی، استادکاری شناخته شده و باسابقه ای است که آثار ارزشمندی از او باقیمانده است، همچون کار روی مقبره آیت الله خاتمی در اردکان یزد. وی در خیلی از بناهای شاخص این منطقه کار کرده و تجربه ای گران سنگ دارد.
تشکری افزود: یادم هست روزی به من می گفت کارگری که آورده اید، حتی توانایی درست گل مالیدن ندارد. بعد، از کارگری در ایرانشهر یاد کرد که آن قدر دقیق و استادانه گل را می مشت، که همین توانایی اش سبب شده بود از او به عنوان «گل مشت کن» خوب یاد شود. این کلیدواژه ها، این ظرافت ها، بسیار مهم اند. مرمت، فقط مهارت فنی نیست، بلکه درک شهودی و عمیق نسبت به بافت تاریخی، مصالح، و هویت بنا نیز هست. استادکار خبره، بنای تاریخی را بارها و بارها از زوایای مختلف بررسی می کند، مصالح را با دست حس می کند، لمس می کند، ناخن بر خشت می کشد و بعد تصمیم می گیرد چگونه خشت را در دیوار جای دهد. این همه دقت، نشانه یک مرمتگر واقعی است.
این مرمتگر اظهار داشت: متاسفانه امروزه نگاهی که به مرمت می شود، نگاه اصیل و ریشه دار گذشته نیست، بیشتر نگاه پیمانکاری است. خیلی از آنهایی که وارد این حوزه شده اند، حتی اگر تحصیلات معماری یا مرمت دارند، نگرشی سطحی و پروژه محور به کار دارند. در مقابل، افرادی که از دیگر رشته ها آمده اند و تنها نگاه کاسب کارانه دارند، با فوریت و فورس کار می کنند و فقط به شرح خدمات قراردادی توجه دارند. کارفرما هم بدنبال اجرای بندهای قرارداد است، نه بیشتر. بطورمثال اگر کارفرما از پیمانکار بخواهد که فقط اندود را بتراشد، دیگر نمی پذیرد که این دیوار نیاز به دوخت و دوز یا ترمیم های دقیق تری دارد. اینجاست که مرمت، بجای یک کار علمی و فرهنگی، تبدیل به مجموعه ای از عملیات سطحی می شود.
تشکری با اعلان اینکه مرمت یک فعالیت گروهی است که باید با هم افزایی سه ضلع «مرمتگر»، «کارفرما» و «استادکار اجرایی» صورت گیرد، اضافه کرد: هر سه ضلع باید درک درستی از هویت بنا، لطمه وارده، و روش درمان داشته باشند اما متاسفانه در این سال ها، سناریوی مادیات درحال غالب شدن است. من به عنوان فردی که هم در عرصه تدریس فعالیت دارم، هم در حوزه حرفه ای مرمت کار می کنم و هم تحصیلات تخصصی مرمت معماری دارم، با چالش های بسیاری روبه رو بوده ام. با آنکه گرید پایه یک حقیقی در مرمت دارم اما بارها شاهد بوده ام که افراد نابلد، تنها با لابی و روابط، موفق به بستن چند قرارداد بزرگ شده اند، در صورتیکه صلاحیت واقعی ندارند. وقتی مدرک یا صلاحیت حرفه ای به کسی داده می شود باید نشانه ای از تجربه، تخصص، و درک عمیق باشد. خصوصاً در عرصه مرمت که نه فقط با ساخت وساز، بلکه با تاریخ، فرهنگ، هویت ملی، و آینده ی فرزندان مان سر و کار دارد. واگذاری پروژه های مرمتی باید برمبنای ارزیابی های دقیق فنی و تخصصی باشد. نمی شود بدون شناخت از سوابق کاری و توانمندی های واقعی یک فرد، پروژه ای را به او سپرد.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: در حال حاضر، واگذاری گواهینامه های صلاحیت دیگر زیر نظر استانداری نیست، بلکه به سازمان مدیریت و برنامه ریزی منتقل شده است. این نهادها باید ساختارهای فنی داشته باشند. بطورمثال کارگروهی شکل بگیرد که بررسی کند آقای فلانی که گرید گرفته، دقیقاً چه کارهایی انجام داده است، چه تخصصی دارد، چه شناختی از مرمت دارد. این بررسی ها باید منسجم، دقیق و به دور از مصلحت اندیشی و سلیقه گرایی باشد.
او اضافه کرد: از طرفی، باید تعامل و پیوند میان دانشگاه ها و بدنه حرفه ای مرمت تقویت شود. اساتید دانشگاه باید در جریان کارهای میدانی، پژوهش ها، ژورنال ها و کنشگری های حوزه میراث فرهنگی باشند. این مراودات، مثل آخرین اخبار مربوط به وضعیت بناهای تاریخی یا دستاوردهای مرمتی، برای تدریس و پژوهش بسیار ضرورت دارد. حتی کارهایی که پایگاه های پژوهشی در دوره ای خاص انجام دادند، نمونه هایی موفق از پیوند میان پژوهش و عمل بودند. متاسفانه امروز این نهادها فقط به انجام برخی مطالعات ساده محدود شده اند که آن هم جای نقد جدی دارد. هرقدر آموزش، پژوهش، تعامل دانشگاه و بدنه اجرائی، ساختار واگذاری پروژه ها، و ارزیابی ها دقیق تر و منسجم تر باشند، نتیجه بهتری در عرصه مرمت حاصل خواهد شد. اگر در این راه مصلحت اندیشی نکنیم و سلیقه ای عمل نکنیم، می توانیم عملکردی علمی و ماندگار داشته باشیم.
تشکری اظهار داشت: در بنای معاصر، شاید بتوان با سلیقه عمل کرد. اما در بنای تاریخی، شما با لایه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و حتی انسانی روبه رو هستید. مرمت، فقط اصلاح کالبد یا فرم معماری نیست، بلکه کنشی برای ضبط و کشف تاریخ و فرهنگ است. یک دیوار تاریخی، ممکنست در خود داستان های خیلی از مناسبات انسانی، جامعه شناسی، و رفتارهای زیسته مردم یک دوره را حمل کند. همین جاست که مرمتگر باید با احترام، آگاهی و دقت وارد میدان شود.
منبع: لباس دونی
این مطلب لباسدونی را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب