دلی كه نداشتی جستجوی معنای تازه زندگی بعد از طلاق

دلی كه نداشتی جستجوی معنای تازه زندگی بعد از طلاق

لباس دونی: رمان «دلی که نداشتی» نوشته فاطمه سلیمانی ازندریانی داستان دختری است که به دنبال اتفاق طلاق در زندگی اش اهتمام دارد تا با بهره بردن از روابط، احساسات و گفتگو با پیرامونش به تعریف تازه و عادی تری از زندگی نائل شود.


رمان دلی که نداشتی نوشته فاطمه سلیمانی ازندریانی در قالب داستان اجتماعی است. نویسنده که قبل از این برای مخاطبان خود با داستان های تاریخی با تم مذهبی و نگارش زندگی نامه های شهدا شناخته شده بود، در تازه ترین اثر خود روایتی بلند از زندگی دختری را روایت کرده است که طلاق وی از پسر عمویش که تازه با هم عقد کرده بودند برای وی شرایط زیستی پیچیده و تازه ای را شکل داده است.
ارغوان قهرمان این داستان دختری مستقل و در عین حال دارای خصوصیات عمومی و باورهای عرفی دختران جوان است. او به دنبال اتفاق طلاق در زندگی اش از صالح اهتمام دارد تا با بهره بردن از روابط، احساسات و گفتگو با پیرامونیانش به تعریف تازه و عادی تری از زندگی نائل شود.
رمان دلی که نداشتی از نثری ساده و خوش خوان بهره می برد. دغدغه نویسنده در نگارش داستان نه طبع آزمایی فرمی که منعقد کردن نگاه ویژه ای است که او به تحول درونی در سیر زندگی یک دختر جوان دارد.
داستان او به نثری ساده و سرشار از دیالوگ روایت شده است و بار خیلی از صحنه آرایی ها را در کنار شخصیت پردازی همین زبان ساده برداشته است.
در پشت جلد کتاب آمده است:
هزار بار خواستم بنویسم غلط کردم اما پشیمان شدم میخواستم بگویم من هم یک دیوم حرف هایم را جدی نگیر اگر گفتم برو یعنی نرو. یعنی برگرد. دلم می خواست موهای لخت دختر استوری ها را از بیخ قیچی کنم. مگر امین نمی اظهار داشت که موی زن ها را فر می زدند که دل یار از توی زلف سر نخورد پس چرا دل هیچکس توی این زلف پرچین و شکن زندانی نمی شد؟ روزگار عوض شده بود؟مو باید بی چین و شکن می بود؟ باید موهایم را می چیدم حلقه حلقه قیچی می کردم و یک دسته موی پرچین و شکن را برای او می فرستادم هرکجای دنیا که بود...
یکی دیگر از نکات قابل توجه درباره این کتاب استفاده ظریف نویسنده از المان های اسارت و نیز زیارت در کتاب برای نمایش تاثیر و تاثر این مفاهیم بر زندگی شخصی است. دراین زمینه رمان با استفاده و تصویرسازی از زیارت امام رضا (ع) در بخش ابتدایی و نیز سفر معنوی پیاده روی اربعین در بخش پایانی بهره برده و نمادهای دیگری مانند جاده مرزی به سمت کربلا و نیز طلوع خورشید در این راه را دستمایه خلق محتواهایی موثر کرده است بطوریکه مخاطب بدون اینکه بطور مستقیم خودرا در درون یک متن یا داستان بلند با تم مذهبی ببیند از داشته ها و باورهای معنوی موجود در پیرنگ متن بهره می برد.
در قسمتی از کتاب می خوانیم:
بوی حلوا توی کوچه پیچیده بود، باید هم حلوا می پختند. قرار بود جهیزیه ام را بفرستند خانه یک عروس دیگر. وسایلی که هر دانه اش را با هزار ذوق و شوق خریده بودم دیگر به کارم نمی آمد، مامان و بابا پیش از بردن وسایل از خانه بیرونم کردند. عمه زهرا بغلم کرد...
به مائده پیام دادم و خواهش کردم صفحه صالح را چک کند. بیست و هشت دقیقه طول کشید تا پیامم را ببیند. شات صفحه صالح را فرستاد، در بیو نوشته بود: «married»...
تپش قلبم ساکت شد، نفسم گرفت... به همین راحتی من را فراموش کرده بود و به همین زودی یک جایگزین پیدا کرده بود. پلکم شکست. در را بستم و دستم را جلوی دهانم گرفتم تا حداقل صدایم را خفه کنم. اما به هق هق افتادم. روی صندلی افتادم و سرم را روی میز گذاشتم. گریه امانم را بریده بود، چشمانم بسته بود، اما همه چیز دور سرم می چرخید، تشنه بودم خواستم سرم را بلند کنم اما سرم به میز چسبیده بود، تنم سنگین شده بود و سرم سبک... (ص ۳۷)
دلی که نداشتی را انتشارات نیستان در ۳۲۷ صفحه روانه بازار کرده است.




منبع:

1400/02/15
21:39:15
5.0 / 5
1238
تگهای خبر: خرید , سفر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۳
لباس دونی