افسانه های مردم ایران، ۶

بدكار به سزای خودش می رسد

بدكار به سزای خودش می رسد

به گزارش لباس دونی خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)- افسانه های مردم ایران


یكی بود یكی نبود. در زمان های قدیم، درویشی از كنار دیوار قصر سلطان می گذشت و مدح علی (ع) می گفت. سلطان صدایش را شنید و از او پرسید: دنیا را چه می بینی؟ درویش اظهار داشت: بدكار به سزای خودش می رسد. سلطان صدتومان به او انعام داد. درویش نود و نه تومان از انعامش را به كور عاجزی، كه سرپل نسشته بود داد و یك تومانش را هم برای خرج خودش برداشت. روی بعد هم این كار تكرار شد. كور عاجز كنجكاو شد و از درویش پرسید: تو كجا می روی كه این قدر پول در می آوری؟ درویش ماجرای انعام دادن سلطان را به وی خاطرنشان كرد.
كور عاجز رفت به بازار و یك دست لباس درویشی خرید و پوشید. و عصا زنان و مدح علی گویان رفت كنار دیوار قصر. سلطان صدایش را شنید و از او پرسید: دنیا را چه می بینی؟ اظهار داشت: دنیا را در حقه می بینم. درویشی هر روز می آید و از شما صد تومان می گیرد، می رود خرج می خوارگی می كند و از شما بد می گوید. سلطان پنجاه تومان به او انعام داد. روز بعد، درویش كنار دیوار قصر پیدایش شد. باز سلطان از او پرسید: دنیا را در چه می بینی؟ درویش هم اظهار داشت: بدكار به سزای خودش می رسد. سلطان یك حواله مهر شده به او داد و اظهار داشت: این انعام امروز توست. آنرا به نانوای شهر بده. درویش حواله را گرفت و رفت تا به پل رسید. كور عاجز تا صدای او را شنید اظهار داشت: نود و نه تومان مرا بده!
درویش حواله مهر و موم شده را به او داد و اظهار داشت: امروز سلطان به جای پول این حواله را داده است تا به نانوای شهر بدهم. كور عاجز عصا زنان نزد نانوای شهر رفت. نانوا نامه را باز كرد. دید سلطان نوشته: « آورنده نامه را در تنور بیندازید تا جزغاله شود.» نانوا و شاگردش حكم سلطان را اجرا كردند و كور عاجز را در تنور انداختند.
روز بعد، درویش مدح می گفت و از كنار دیوار قصر می گذشت. سلطان از شنیدن صدای او تعجب كرد. از او پرسید: مگر حواله را به نانوا ندادی؟ درویش ماجرای خویش را تشریح كرد. سلطان به همه چیز پی برد. اظهار داشت: «حق با توست درویش! بدكار به سزای خودش می رسد.»
در توضیح علی اشرف درویشیان و رضا خندان مهابادی درباره این افسانه كه در كتاب «فرهنگ افسانه های مردم ایران»، نشر ماهریس درج شده، آمده است: قصه ای در مذمت طمع ورزی و بددلی. این قصه در كتاب «افسانه های دیار همیشه بهار» ضبط شده است و از نثری ساده برخوردار می باشد.



1399/01/14
13:59:19
5.0 / 5
3543
تگهای خبر: خرید , لباس
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۵ بعلاوه ۱
لباس دونی